زمــــــــان٬ زمـــــان من شـد…!!!
فـصـل رویش گل یــخ ٬زمـان لـه کــردن بــرگهـا زیـر پــا
زمـان مـالک شــدن لـحظـه ها ٬ زمـان خـفـه کردن اربـاب زمـان
ارضای حـس نـفـرت٬ ارضای حــس دلـتنـگی
فـصل دادگاه تــو ٬ فـصل حاکمیت مـــن
چـقـدر نوشــتم و کـشـیدم ایــن شــب را
جـغـد کور امـشـب بـرای مــن نـاله نـمی کـنـد!
شـایـد بـرای تـو
می رقــصـم و می گریـم …
جـمـلـه هـای پـاره پـاره را بـه خــنـده در مـی آورم!
اکـسـیـژن کـهـنــه ای را می بـلـعـم و بــا دیـدن تـو اسـتـفراغـش می کـنم
چـه زیـبـا شـده ای …
دســتـانـم بــه لـرزه افـتـاد ٬ مـثـال روز اول
چـرا تــرسـیـده ای؟ چـرا ایــن هـمـه اشـک؟
زمــان آن شــد ایـن جـمـلـه هـا را بـه حـلـقـت بـریـزم
و آرام در گوشـت بـگـویـم٬ ایــن اتـاق را مـی شـنـاسـی ؟
خـلـوت مـــــن و تـــــــو
اما شــد گـورسـتـان رویـــای مــــــن
جــلـوه پـلـیـدی دارد امــا بــی تـوقــع!
و ……!
……………………………………………………………
شاعر:؟
پایانی بي سر و صدا!
برچسبها: برد ، شیرین ،حاکمیت من
آوریل 9, 2008 در 6:35 ق.ظ. |
سلام رویا جان خیلی متن زیبایی بود
آوریل 21, 2008 در 12:30 ب.ظ. |
تنها دلیلم برای اینکه کمتر میام برای اینه که میدونم سخت مشغول تحصیل هستید .
موفق باشید و بچه های وردپرسی به یادتون هستند .
مِی 12, 2008 در 1:07 ب.ظ. |
سلامی دوباره
مِی 15, 2008 در 8:45 ب.ظ. |
بعله … هنوز هم در دست تعدیلم ..!
جون 13, 2008 در 8:37 ق.ظ. |
سلامی دوباره !
آگوست 20, 2008 در 1:36 ب.ظ. |
خیلی قشنگ نوشتی شما رو به لیست وبلاگ دوستان اضافه کردم چون خیلی قشنگ می نویسین